ساعت 10 شب بود. بابا و مامان خواب بودن. وقتی تلفن رو برداشتم و خبر فوت دکتر رو شنیدم نمیدونستم چطوری به پدرم بگم. اصلا باورم نمیشد...
به هر حال خیلی وقتا آدم در حکمت مقدرات الهی میمونه.
فقط میتونم بگم انسان بزرگ و قابل احترامی بود و رفتنش هممون رو ناراحت کرد.
یادش گرامی...
اینم یک عکس از یکی از سفرهایی که باهاشون داشتم:
فقط میتونم بگم انسان بزرگ و قابل احترامی بود و رفتنش هممون رو ناراحت کرد.
یادش گرامی...
اینم یک عکس از یکی از سفرهایی که باهاشون داشتم:
باورم نمی شه!!:((
خدایش بیامرزد....
+ و تبریک برای یکی شدنتان ....
آرزو میکنم پیوندتان مبارک و روزهایتان پر از آرامش با یکدیگر باشد .... انشاالله