تا حالا شده هر کاري ميکنين تو يه روز همش به بد شانسي بخوره؟؟؟ امروز يه جورايي حال و روزم مثل اين شعره بود:)
طالعي دارم آنکه از پي آب
گر روم سوي بحر ، برگردد
ور به دوزخ روم پي آتش
آتش از يخ فسرده تر گردد
ور زکوه التماس سنگ کنم
سنگ ناياب چون گهر گردد!
ور به نزد کسي روم به سوال
هر دو گوشش به حکم، کر گردد
اسب تازي اگر سوار شوم
زير رانم روان چو خر گردد
با همه نيز شکر بايد کرد
که مبادا کزين بتر گردد
اين همه حادثات پيش آيد
هر که را روزگار برگردد!
....
نتيجه گيري اخلاقي: آدم دنبال هيچي نبايد بره!
نتيجه گيري اقتصادي: مسعود شام چي شد بالاخره؟ ما منتظريم ها!
سلام " متاسفانه آره بارها شده! :( چند تا نمونشم خودت مي دوني :) ولي مي دوني چيه هر وقت اينطوري مي شه بايد سعي كنيم هي نگيم واي مي بيني بازم بد شانسي . انگار هر چي بگي اونروزت خرابتر مي شه!
معلومه كه اينجوريه... وقتي آدم به بهترين دوستش از روبرو (حتي نه از پشت) خنجر بزنه... معلومه حال و روزش بهتر از اين نميشه...
نتيجه گيري اقتصاديش از همه بهتر ه ;)
ولي واقعا بد ياري پشت سر هم رو ميكنه انگاري !
ياري = بياري *
آقا من يه پيشنهاد دارم اونم اينه كه تا وقتي مسعود شام نداده بهش كامنت نديم ؟!!!!
چطوره؟
سلام
گفتيد اقتصاد ياد بنزين افتادم راستي ليتري چنده؟
موفق باشيد