کاش ميشد زمان رو براي چند لحظه وايسوند:( تو اون لحظه آدم بخوابه بدون اينکه به هيچي فکر کنه!
روزها فکر من اين است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خويشتنم
از کجا امده ام امدنم بهر چه بود
به کجا ميروم آخر ننمايي وطنم؟
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
يا چه بودست مراد وي از اين ساختنم
مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک
دو سه روزي قفسي ساخته اند از بدنم