ساعت 12 شب بود که به سرم زد برم کوه... کلی طول کشید تا تونستم خودم رو راضی کنم و راه افتادم. در سکوت سرد شب، سر بر خاک و دیده بر آسمان دوختم. ثانیه ها، دقیقه ها و ساعتها...
و الان واقعا حس خوبی دارم....