هميشه سعي ميکردم از يکنواختي و monotone بودن زندگي فرار کنم. اما مدتي بود احساس ميکردم با سرعت هرچه تمام تر به سوي ثابت شدن زندگيم در حرکتم.
و همين امر موجب بي حوصله شدن و زجر درونيم شده بود. نياز داشتم واقعا فکر اساسي براي آينده ام بکنم و به اين زوديها راضي نشم...
مدتها به دنبال زمان و مکان مناسبي براي اينکار ميگشتم که خوشبختانه امروز عملي شد. تفکر در دل کوه و در ميان برفها....
احساس سبکي ميکنم، چرا که به پاسخ سوالهام دارم نزديک ميشم...